کتاب های منتشره

  • اقتصاد سیاسی
  • موضوعات اجتماعی

جستجوی موضوعات منتشر شده

۱۳۹۰ آبان ۲۳, دوشنبه

مصاحبه کوتاه با سید رحیم کارگر

زیار: برادر عزیز خود را به خوانندگان نشریه زیار معرفی کنید:
ـ مه سیدرحیم استم، از ولایت بامیان آمده ام، باشنده یکه ولنگ ام.

زیار: سید رحیم جان، چرا منطقه را ایلا کده به کابل آمده ای؟
- مجبوریت مه را تا کابل آورده. یک عده پولداره و زورمنده، به خاطر سیل و ساتیری کابل میاین که کابله تماشا کنن، مه بری پیدا کدن کار و کاسبی آمدیم.

زیار: قبلاً در منطقه چه کار میکردی و فعلا در کابل چه می کنی؟
ـ ده منطقه دهقان بودم و ده کابل روزمزدی می کنم. زندگی ما همی اس.

زیار: چرا دهقانی را ماندی؟
ـ چند سال اس که بامیان خشکسالی اس. زندگی مه هم وابسته به حاصل زمینا بود. حاصل گرفته نتانستم و زندگی ده بامیان بریم مشکل شد، چون کار نبود و مجبورن برای پیدا کدن لقمه نان به کابل آمدم.

زیار: از کارت راضی هستی؟
ـ راستش را اگر بپرسی، نه به خدا راضی نیستم. هر صبح وختی سر چوک میرم، انتظار می کشم تا کسی مره به کار ببره، اول خو بسیار کم پیدا میشه و اگر پیدا هم شوه باید ده تا یازده ساعت کار کنم که ده مقابلش به مه سه و نیم صد افغانی میتن. مه این سه و نیم صده کرایه خانه بتم، پول برق بتم، دوا بخرم و یا برای اولادایم که چشم به نان استن، نان و لباس بخرم. کتی ای سه و نیم صد مه چه کنم؟

زیار: چه کارهایی را بلد هستی؟
ـ نجاری، معماری، سنگ کاری کده می تانم، اما چه فایده، کار نیس، اگر کار هم باشه بره مه نیس چون نه پول دارم نه واسطه. ده دولت امروز کار
 و فهمیدگی مهم نیس همه چیز واسطه و پول اس.

زیار: چند تا طفل داری؟
ـ چهار تا، یک بچه و سه تا دختر اس.

زیار: فرزندانت مکتب میروند؟
ـ دو تایش گاه میره گاه نه میره، چون وسایلی که به مکتب ضروری است، برای شان خریده نمی تانم.

زیار: سید رحیم جان از دولت راضی استی؟
ـ ای دولت خو دولت ما غریبا نیس، دولت زورمندا اس. هر چه که هم داد بزنم برای ما کسی کار نمیته. اگر دولت زحمتکشا می بود، زحمتکشا را بری دزدی گک های خورد که از روی مجبوریت می کنن، بندی نمی کدن، ولی چون دولت پولدارا اس، کسای که کابل بانکه دزی کدن هنوز هم سات شان تیر اس. ازی خاطر مه از دولت هیچ تقاضا ندارم. تضاضای مه از زحمتکشا اس که باید درد یکدیگه را بفهمن و یکدیگه ره کمک کنن. اگه ما یکدیگه را کمک کنیم پولیس و شاروالی نمیتانه کراچی و مواد فروشی ما را ده دریا پرته و ما را کتی لغت بزنه.

زیار: تشکر رحیم جان، که با ما در دل کردی.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر