کتاب های منتشره

  • اقتصاد سیاسی
  • موضوعات اجتماعی

جستجوی موضوعات منتشر شده

۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه

زحمتکشان چگونه پول بدست می آورند؟


زحمتکش عزیز! در شمارۀ قبلی زیار خواندیم که "چرا بعضی از انسان ها پولدار و بعضی فقیر اند؟" اگر یادت باشه در آنجا گفتیم که کارگرا بیشتر از سرمایه دارا کار می کنن، شب و روز کار  می کنن، دست های شان همیشه چرب و کثیف می باشه و همیشه پشت ماشین ایستاد می باشن، در حالیکه سرمایه دارا فقط نظارت می کنن و روز و شب شان به تفریح و مهمانی در هوتل های لوکس تیر میشه.

سرمایه دارا همان قسمی که گفتیم از کارخانه، از هوتل، از خانه های کرایی و از شرکت های شان پول زیاد بدست می آورن، در حالیکه کارگرا یکی از اینها را هم نداره، پس یک کارگر با کدام کار پول بدست می آوره؟
  
همه انسان ها برای اینکه زندگی کده بتوانن، مجبور هستن کار کنن. ولی اندازه کار هر کس فرق می کنه. یکی برای ادامۀ زندگی مجبور اس شب و روز کار کنه، یکی 8 ساعت کار می کنه، یکی 4 ساعت کار می کنه، یکی کار سخت و شاقه انجام میته، یکی فقط نظارت می کنه و یکی هم هیچ کار نمی کنه ولی از همه پولدارتر است که این کس همان سرمایه دار است، و دیگرا به اندازه ای که کار انجام می تن ظاهراً به همان اندازه پول برای شان داده می شه.

کارگر و در مجموع زحمتکش، هیچ افزار و وسیله ای برای پیدا کردن پول نداره، مگر فقط بازوی خودش. بازوی خودش به این معنی است که انرژی، طاقت و توان و عرقریزی خودش. یک کارگر و یک زحمتکش به خاطری که پول پیدا کده بتوانه مجبور اس، انرژی، طاقت و توان خوده به یک کس دیگر به فروش برسانه، که ای کس جز سرمایه دار، ارباب، خان و ثروتمند نمی باشه.

چرا کارگر مجبور اس طاقت، انرژی وتوان بازوی خود را به فروش برسانه و پول پیدا کنه؟ زیرا کارگر می خواهد زندگی کنه. زندگی هم بدون غذا ناممکن اس. همین غذا است که باعث طاقت و انرژی و نیرو و توان می شوه. به هر اندازه ای که یک کارگر غذای خوب بخوره به همان اندازه انرژی و طاقت می گیره و به اندازۀ انرژی و طاقتش پول پیدا می کنه و بالاخره زندگی اش خوب میشه. ولی به هر اندازه ای که کارگر غذای کم و خراب بخوره به همان اندازه انرژی اش کم می شوه و کار کمتر انجام داده می توانه و هر روز فقیرتر می شه.

اما از یاد ما نروه، که یک عده افراد ظالم به نام سرمایه دار  موجود است که از مجبوریت کارگر و زحمتکش استفاده می کنه و پول کمتری از انرژی و طاقتی که یک کارگر مصرف کرده به او میته. مثلاً  من و تو که زحمتکش هستیم، در یک ماه به ارزش 4000 افغانی مواد غذایی مصرف می کنیم تا بتوانیم کار کنیم و زود خسته و ذله نشویم، ولی وقتی به کارخانه یا یک شرکت می رویم، سرمایه دار و ارباب برای ما ماهانه 3000 افغانی معاش میته، کمتر از مقدار ارزش انرژی ایکه من و تو به مصرف رسانیده ایم، یعنی 4000 افغانی. در حقیقت سرمایه دار و ارباب 1000 افغانی ما را دزی می کنه و به جیب خود می اندازه و به همین شکل از دزدی حق ما پول بیشتر پیدا می کنه.

مگر از یاد ما نروه که وقتی سرمایه دار از دزی حق ما پول بیشتر پیدا می کنه، ما و تو چقه پول پیدا می کنیم. معلوم است که پول کمتر. زیرا یکی خو سرمایه دار 1000 افغانی کم میته و از طرف دیگه قیمت ها بالا میروه و به هر اندازه ای که قیمت بالا بروه مواد غذایی کمتر خریده و مصرف می کنیم. اگر به یادت باشه گفتیم که مواد غذایی خوب و کافی باعث انرژی و طاقت بیشتر ما می شوه ولی به هر اندازه ایکه مواد کم و بی کیفیت باشه، به همان اندازه انرژی و طاقت ما کم میشه، در حالیکه ارباب و سرمایه دار از ما کار زیادتر میخواهه. و وقتی که این انرژی و طاقت را به فروش رسانده نتوانیم ما و تو را از کار اخراج می کنه و میگه که دیگه توان کار را نداری، برو جای دیگر کار پیدا کن، یعنی برو در یک کارخانه، شرکت، هوتل، سرای و ... انرژی و طاقت خوده ارزان به فروش برسان، منظورش ای است که دیگه به تو 3000 افغانی داده نمی شه چون انرژی و توان کار را نداری، برو با 2000 افغانی ده یکجای دیگه کار کو. و به این شکل زندگی ما خراب و خرابتر می شه، زیرا پول کمتر بدست می آوریم و غذای کمتر می خوریم و لی در بازار، در چهارراهی ها و در کارخانه و زمین از ما انرژی  و طاقت بیشتر می خواهن.

به همین خاطر زحمتکشان زود پیر میشن  و مرگ زودرس زندگی شان را می گیره. زحمتکشان کشور ما با چهره های خسته، کمرهای خمیده، دست های پرآبله به مشکل ترین کارها از جمله خشت زنی، گلکاری، رنگمالی، موچی گری، سلمانی، کراچی وانی، کار در فابریکه های ذوب آهن، سمنت، نوشابه سازی وغیره تحت سخت ترین شرایط کار میکنن ولی زندگی شان خوب نمیشه، دلیلش همی اس که در بازار کار، طاقت و انرژی شان، ارزان خریده می شه. اگر طاقت و انرژی زحمتکشان ارزان خریده نشوه و قیمت اصلی انرژی و طاقتی که به مصرف می رسانن به اونا داده شوه، سرمایه دار نمی توانه پول بیشتر پیدا کنه و ثروتمند شوه.

پس نتیجه می گیریم که کارگرا زمانی می توانن در قدم اول انرژی خود را با قیمت اصلی آن به فروش برسانن که متحدانه از یکدیگر حمایت کنن و حق اصلی خود را بخواهند و در قدم دوم کارگرا باید با خود فکر کنن که باید دیگه انرژی خود را به یک انسان دیگه به فروش نرسانن و کار شان فقط باید برای تمام انسان ها باشه نه یک ظالمی به نام سرمایه دار یا ارباب یا هم خان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر