کارگر شهید محمد كريم، فرزند محمد انور که 16 سال در تصدی برشنا عرق ریخت،در ماه سنبلۀ 1387 حین کار بر ترانسفارمری در شهر کابل به اثر برق گرفتگی جان باخت و خانم بیچاره اش را با 7 فرزند تنها گذاشت. هفتمین فرزندش که سه ماه بعد از مرگ پدر به دنیا آمد هرگز روی سعادت و خوشبختی را ندید.
خانم این کارگر بعد از مرگ شوهر به خانۀ خسر رفت تا مگر فرزندانش را به خانه خسرش برد، اما برادر شوهرپیشنهاد ازدواج به او کرد، مگر این زن وفادار به این پیشنهاد و فشار خانوادۀ شوهر تن نداد و دوباره به خانۀ شوهر کارگرش که با خون و عرق ساخته بود، پناه برد و خود در تصدی برشنا به عنوان مستخدم به کار اشتغال یافت و بزرگترین دخترش که 12 سال عمر داشت با دل پرخون و چشمان پر اشک، برای سرپرستی فرزندانش از مکتب خارج ساخت و بالاخره به شوهر داد تا سرپرستی پیدا کند.
این زن شجاع بادل پر از درد می گوید «من به وظیفه بودم که پسر شش ساله ام« تمیم» را موتر زد و ساعت ها کنار جاده افتاده بود تا یکی از همسایه ها او را به شفاخانه رساند. من پولی نداشتم تا او را تداوی کنم و بالاخره با قرض همسایه ها و کمک کارگران برشنا، قادر به تداوی او شدم».
کارگر شهید محمد كريم که عمری در راه خدمت به مردم جان کند، اما اینک فرزندان او در قعر مصایب و مشکلات زندگی دست و پا می زنند و این وضعیت بعد از مرگ اکثر خانواده های کارگر نه تنها در افغانستان که در بسیاری از کشور های جهان به وجود می آید وچون در زندگی با فقر زندگی می کنند، بعد از مرگ کوچکترین تضمینی برای زندگی فرزندان شان ندارند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر