کتاب های منتشره

  • اقتصاد سیاسی
  • موضوعات اجتماعی

جستجوی موضوعات منتشر شده

۱۳۹۰ آبان ۲۳, دوشنبه

موسسه و دولت، زحمتکشی را به خاطر فقرش مجازات کردند

  استاد محمد مشهور به "محمد فزیک" که از فاکولته ساینس فارغ و بیش از 25 سال می شود برای فرزندان زحمتکشان بامیان در مکاتب مختلف تدریس می نماید، از جمله استادان لایق و دلسوز بامیان بوده که عمری را در بلند بردن سطح آگاهی فرزندان مردمش سپری نموده است و به حق که در میان شاگردان و خانواده های شاگردانش در ولسوالی یکاولنگ محبوبیت خاص دارد و در هر جا از او به حیث یک انسان شریف و پاک نام برده می شود. شاگردان زیادی با استادی او به پوهنحی های بالا راه یافته و فارغ گردیده اند. این استاد عزیز در دوران جنگ های تنظیمی با وجودی که معاشی در کار نبود، باز هم دست از وظیفه و مسوولیت اش برنداشته و با آنکه خانه اش از «لیسه ده سرخ و لیسه مرکز» در حدود سه ساعت پیاده فاصله داشت، هر روز با جدیت به وظیفه اش حاضر می شد، چون باور داشت که فرزندان پابرهنه زحمتکشان منتظرش هستند تا از او چیزی بیاموزند و او وظیفه و رسالت دارد تا به خواست آنان رسیدگی نماید.

استاد محمد فزیک با آنکه زندگی فقیرانه ای دارد، درین اواخر به علت معاش ناچیز که برای زندگی خانواده اش کافی نبود، مجبوراً و از روی مجبوریت از معلمی در ریاست معارف دست کشید و با توانایی ایکه داشت به حیث معلم کارگر و زحمتکش در چوکات موسسه CoAR برای تدریس معلمان دیگر در سطح ولایت بامیان استخدام شد. وی مدتی در ولسوالی پنجاب به حیث سرتیم کارکرد و زحمات زیادی را متقبل شد که بعد از آن به ولسوالی یکاولنگ تبدیل شد و مدت یک سال به تدریس استادان پرداخت. درین اواخر که در لیسه ده سرخ ولسوالی یکاولنگ وظیفه داشت و استادان این لیسه را درس می داد، روزی رئیس معارف بامیان محمد رضا "اداء" به لیسه ده سرخ آمده و بالای استاد محمد به خاطر اینکه با دریشی به مکتب نیامده بود پرخاش نمود. استاد محمد هم در جواب او با شهامت یک استاد واقعی می گوید: «من مکلف به اجرای دستور تو نیستم.» این حرف در شان "اداء" گران آمده و برای استاد محمد اخطار منفکی می دهد و بعد از اینکه رئیس معارف به بامیان می آید به مسوول موسسه CoAR تلفن می کند که استاد محمد باید از وظیفه منفک شود. بدین ترتیب استاد محمد به خاطر اینکه توان خرید دریشی را نداشت، از وظیفه منفک میگردد. لابد آقای "اداء" استاد محمد را مانند خود پولدار فکر کرده بود که می تواند دریشی های اتو شده با نکتایی های مقبول بپوشد، چون خود رئیس است و رئیس ها هم در این دولت، افراد پولدار می باشند، از این خاطر بی پولی و ناداری یک زحمتکش آنهم معلم توانا و صادق برای او مفهوم شده نمی تواند.

این سرگذشت دردناک معلم محمد نشان می دهد که موسسات در افغانستان چگونه با دولت کنونی ضد زحمتکشان عمل می کنند و اگر هزار بار این موسسات بنام های جامعه مدنی، دادخواهی، حقوق بشری در اطراف وزیر خارجه امریکا خندان و شادان حلقه بزنند، مردم زحمتکش ما هر دوی آنها را به خوبی شناخته اند و همینست که هزاران بار آنها را نفرین باران می کنند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر