تا که او زحمت کشد
خون دل باید چشد
باسر انگشتش روان
خون او در جام روز
مظهر سرمایه سوز
زندگی در مشت او
کولۀ باری پشت او
گر که صف آرا شود
فاتح دنیا شود
بر سرير زندگي
بشکناند بندگي
با شكوه بازوان
منجی فرزادگان
بشكفاند داد را
بشكند بيداد را
صبح ها تا شام ها
می نهد بر گام ها
شیرۀ جان خودش
کوه ایمان خودش
آفریند سود را
هست را و بود را
زندگی، سازندگی
بر ستم تازندگی
بر جبین کارگر
در نهاد بذرگر
این صدا تا جاودان
بر رواق آسمان
ای هلا! بر پا شوید
شهرۀ دنیا شوید
نام تان جاوید باد!
مظهر امید باد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر